ندای منتظران
» شعری در مورد امام زمان (عج )
» نامه امام زمان (عج )به شیخ مفید
» شاهدان روز قیامت از منظر قرآن کریم
» پنج سفارش پیامبر(ص)
» ندای منتظران
» علائم ظهور حضرت مهدی (عج)
» فواید امام غایب چیست ؟
» چهل حدیث در مورد امام حسین (ع)
درباره ما

وضو می گیرم تا نماز راز برپا کنم . قلم را بر قلبی پاک می گذارم و برای او می نگارم :به نام پرودگار بهار ،خداوند کوهسار کردگار آبشار ،بیدار گر درختان از برگ ریزان ،به عنایت رحمان به عون رحیم ،اللهم رب النور العظیم ... خواهرم ،برادرم !بیا تا معرفت و شناخت خویش را نسبت به آن یگانه دوران ،پدر مهربان ارتقاء بخشیم و از خداوند توفیق جرعه ای از جام زلال محبت و معرفت را طلب نماییم . اللهم هب لنا رأفته و رحمته و دعاءه و خیره.
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 3180
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

حدیث موضوعی

روزشمار غدیر وصیت شهدا
پیج رنک گوگل
پیوندهای وبگاه
آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
برچسب‌ها
ندای منتظران
+ نویسنده رضا نجفی آذر هریس در 6 / 11 / 1392 |

آقا اجازه!
آقا اجازه! خسته ام از اینهمه فریب
از های و هوی مردم این شهر نانجیب
آقا اجازه! گندم و حوا بهانه بود!
آدم نمی شوند...!
بیا: ماجرای سیب..
و باز برای اویی که ورای دیگران است:
آقا اجازه!
این دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران
آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!
قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
«
اصلا به این نوشته بگویید »داستان
من خسته ام فقط از «خاک»، از زمین
از طعنه های «آتش» و از آخرالزمان!
آقا اجازه!
سیر شد از ما خدای عشق
از بس به جای داغ تو خوردیم
حرص نان!
آقا اجازه!
سنگ شدم، مانده در کویر
باران بگو که باز ببارد از آسمان
اهل بهشت یا که جهنم؟
خودت بگو؟
!
آقا اجازه هست؟! نه در این و نه در آن
«
یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
در زیر دستهای نجیبت بده امان!
آقا اجازه................................!
...........................................!
باشد! صبور می شوم اما تو لا اقل
دستی برای من بده از دورها تکان

آقا اجازه! خسته‌ام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نانجیب

آقا اجازه! پنجره‌ها سنگ گشته‌اند
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب

آقا اجازه! باز به من طعنه می‌زنند
عاشق ندیده‌های پر از نفرت رقیب

«
شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می‌کنند
«
فرهاد»های کینه پرست پر از فریب

آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود
«
آدم» نمی‌شویم! بیا: ماجرای «سیب»!

باشد! سکوت می‌کنم اما خودت ببین ... !
آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب ....
............................................

مولا جان : هر چند آمدنت حتمی است ، من اما در هراس نبودن خویشم ...
کاش نسیم، عطر نفسهایت را به غربتم برساند.
تو را ای گل همیشه بهار سلام میگویم و باز چشم میدوزم به راه آمدنت ...
ولی
شرمساریم از انتظار



تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...